کد مطلب:5592 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:143

صیقل روح
از آن جا كه دعای سوم در صحیفه سجادیه، درباره تحیت و درود بر حاملان عرش الهی است، و قصد داریم تا در مسأله ملائك، فرشتگان و حتّی «روح» به صورت مفصل بحث كنیم، امّا اكنون مختصری از مسائل روح را در این فراز یادآور می شویم، تا بتوانیم بهتر مسأله مقام بهشتی و لذّت روح در آن موقعیت را بیان كنیم و جایگاه انبیاء و نیكان در بهشت را گویاتر بررسی كنیم.

«روح» یكی از موضوعات شگفت انگیز تاریخ بشر است و در غرب نیز از زمان های دور به بررسی آن پرداخته شده و فیلسوفانی مانند كانت، دكارت، اسپینوزا، مالبرانش، ولتر و ژان ژاك روسو درباره روح و آثار آن سخن گفته اند، ولی خوشبختانه خداوند سبحان در قرآن كریم به صورت كاملاً جدّی، به چگونگی ماهیّت روح تصریح دارد.

اكنون قصد نداریم تا به مسأله روح بپردازیم، فقط قصد داریم مقدار لذّتی كه یك روح، در آن عالم از آن برخوردار می شود را بسنجیم.

در این فراز، امام سجادعلیه السلام از خداوند متعال، بالاترین درجه و مقام بهشتی را برای پیامبرصلی الله علیه وآله درخواست می كند.

انسان به روح وابسته است و اگر بندهای شهوانی و آرزوهای نفسانی گسسته شود، آن چنان شكوه و عظمتی پیدا می كند كه فوق تصوّر است:



تن آدمی شریف است به جان آدمیّت

نه همین لباس زیباست نشان آدمیّت



اگر آدمی به چشمست و زبان و گوش و بینی

چه میان نقش دیوار و میان آدمیّت



رسد آدمی به جایی كه به جز خدا نبیند

بنگر كه تا چه حدّ است مكان آدمیّت [1] .



باید برای صیقلی روح و صفای قلب، درون را به زیور تقوا آراست و جامه ریا را از تن بیرون آورد:



ای درونت برهنه از تقوی

وز درون جامه ریا داری



پرده هفت رنگ در مگذار

تو كه در خانه بوریا داری [2] .



و آن زمان كه روح، از دام نفس رها گردد، نغمه های عالم قُدس را می شنود:



حكایتی ز دهانت به گوش جان من آمد

دگر نصیحت مردم حكایتی است به گوشم



ذوق سماع مجلس انس است به گوش دل

وقتی رسد كه گوش طبیعت بیاكنی [3] .



و صدها و هزارها نمونه دیگر از پرواز روح به عالم والا.

و وقتی كه سالك، پس از هر ذِكر، این عبارت را بر زبان آرد یا بر دل بگذراند كه «الهی انت مقصودی و رضاك مطلوبی»؛ خداوندا! مقصود من تویی و رضای تو؛ بر این اساس، وقتی انسان سالك دانست كه بدن مانند پوشاكی برای روح است، در جست وجوی آن حقیقت كه لباس تن را پوشیده است برمی آید؛ چرا كه روح آدمی یك ایده آل بیش تر ندارد، و آن «لقاءالله» است.

در مجلّد پیشین، مقداری درباره راهی كه سالكان مسیر دوست آن را می پیمایند، سخن گفتیم، این جا نیز اشاره می كنیم كه نماز به ویژه نماز مستحب شب «تهجّد، در خلوت، دل را صیقلی می دهد و غبار و كدورت و زنگار آن را می زداید و به آینه حقیقت بین تبدیل می كند.

ذكر این نكته مفید است كه انسان، این اشرف مخلوقات، چنان چه در این مسافرت كوتاه دنیا، مسیر بیراهه نرود، در آخرت هم نشینی با اولیاء و بهره از نعمت های دایم بهشت، نصیب او خواهد شد. (امید كه به هوش باشیم)


[1] غزليّات.

[2] گلستان.

[3] غزليات.